دانش آموخته سطح4علوم و معارف قرآن کریم، جامعه الزهراء
چکیده
در جهانبینی قرآن، واژه «عدالت» و مشتقات آن، از واژگان کلیدی و عنصری به شمار میآید و کاربرد متنوع و گسترده آن در موضوعات گوناگون بیانگر نقش اساسی آن در فرهنگ و گفتمان وحیانی است. در این پژوهش بر آنیم تا با استفاده از روش معناشناسی، به بررسی این واژه بپردازیم و با مقایسه کاربردهای آن در قرآن کریم و قبل و بعد از نزول، تغییر و تحول کاربرد آن را تبیین کنیم. در این راستا ابتدا با واکاوی معانی مطرح در کتب لغت، به تبیین معنای اساسی این واژه پرداخته و سپس با بررسی معانی دیگر و مشتقات آن، بازگشت تمام معانی و موارد مذکور در لغت، به معنای اساسی تبیین میشود. برای واژه «عدل» دو معنای اساسی و اصیل که متقابل یکدیگر هستند، وجود دارد. اصل اولی «استواء» یعنی مساوات و دومی «اعوجاج» یعنی کجی و انحراف است. معانی واژگانی چون «عِدل»، «عَدْل»، «عادل»، «عِدلان»، «عَدَوْلِیة»، «مَعْدَلَة»، «معتدل» و همچنین مشتقات مختلف فعل از این واژه، به یکی از دو معنای مذکور بازمیگردد. این دو معنا، معانی حسی این کلمه نیز هستند. با بررسی آیات، روایات و کتب لغت، واژگانی را مییابیم که در شبکهای بههمپیوسته از روابط مفهومی ما را به معناشناسی «عدالت» رهنمون میکنند. با توجه به این نظام معنایی، معنای عدالت در جهانبینی قرآن مشخص میگردد. مرکز و کانون اصلی این نظام، «حق» است و «عدالت»، حکم کردن بر اساس آن میباشد.