یائسگی از موضوعاتی است که منشأ آثار فقهی و حقوقی فراوانی در عرصههای مختلف برای زنان است. بسیاری از احکام فردی و عبادی؛اجتماعی و خانوادگی و بسیاری از احکام کیفری و قضایی بر موضوع یائسگی مترتب است. سن یائسگی میتواند از ابعاد مختلفی هم چون پزشکی ، حقوقی، فقهی، تربیتی مورد بررسی قرار بگیرد. با توجه به گستردگی لوازم و احکام مرتبط با موضوع یائسگی ،ضابطهمند کردن این موضوع خارجی که آثار فراوان حقوقی و کیفری و عبادی بر آن مترتب است یکی از ضروریات قانون است. ازاینرو سن میانگینی که معمولاً زنان یائسه میشوند بهعنوان سن یائسگی مشخص شده است. اعلام سن از نظر شرع بههیچوجه به معنای اثبات واقعیت یائسگی در خارج نیست؛ بلکه صرفاً منشأ آثار اعتباری و حقوقی یا عبادی در صورت عدم اطمینان به یائسگی حقیقی است . بیشتر فقها، سنّ یائسگی را پایان پنجاه سال قمری میدانند و زنان سید را مشمول این حکم نمیدانند و برای آنان پایان شصت سال قمری را در نظر گرفتهاند. مبنای فقهاء در تعیین سن، تعدادی از روایات است که همگی قابلتأمل میباشند. این تحقیق درصدد است تا به بررسی اقوال فقها در مذاهب خمسه بپردازد.